غزلی از حافظ بی مهرِ رُخَت روزِ مرا نور نماندست، وز عمر، مرا جز شبِ دیجور نماندست ایهام در


گلستان سی و یک سارا محمدی

بی مهر رخت روز مرا نور نماندست وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست. دور از رخت این خسته رنجور نماندست.


فقط یک روز مانده تا بی مهر شویم

بی مهر رخت روز مرا نور نماندست. وز عُمر مرا جز شب دیجور نماندست. ۳۷. هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم. دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست. میرفت خیال تو ز چشم من و میگفت. هیهات ازین گوشه که معمور.


مه‌دی اخگری Mahdi Akhgari📸 on Instagram “بی مهر رخت روز مرا نور نماندست وز عمر مرا جز شب

« غزل شمارهٔ ۳۸: بی مِهرِ رُخَت روزِ مرا نور نماندست اطلاعات جمع شود / باز شود با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.


بی مهر رخت روز مرا نور نماندست

آب نماندست. چشم مرا خواب نگیرد. آب روانست. که مقدور نماندست . حافظ شیراز به روایت احمد شاملو. شماره ۲۹ . بی مهر ِ رُخ‌ات روز ِ مَرا نور نمانده‌ست. وَز عُمر، مرا جز شب ِ دیجور نمانده‌ست.


حافظ ـ بی مهر رخت روز مرا نور نماندست ( خوانش سهیل یغمایی ) YouTube

Translation of 'بی مهر رخت روز مرا نور نماندست (Bi mehre rokhat rooze marā noor namandast)' by Hafez Shirazi (حافظ شیرازی) from Persian to English Deutsch English Español Français Hungarian Italiano Nederlands Polski Português (Brasil) Română Svenska Türkçe Ελληνικά Български.


Hafez Ghazal 38 تفسیر و معنی غزل 38 حافظ بی مهرِ رُخَت روزِ مرا نور نماندست YouTube

بی مهر رخت روز مرا نور نماندست. وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست. هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم. دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست. می‌رفت خیال تو ز چشم من و می‌گفت. هیهات از این گوشه که معمور.


دانلود رمان پاییز بی مهر اندروید apk ، آیفون pdf ، epub و موبایل دانلود رمان عاشقانه pdf

غزل شمارهٔ ۳۸: بی مِهرِ رُخَت روزِ مرا نور. بی دل --- بی‌دل / بیدل (بی دل «قید» است و بیدل «صفت».. پندِ مرا ازیادمبر که این پندی که به تومی دهم ازیک سالکِ راه حق است.


رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی / بی تو در ظلمتم، ای دیدهٔ نورانی من پروین_اعتصامی رفتن روز

حافظ: بی مهر رخت روز مرا نور نماندست / وز عمر، مرا جز شبِ دیجور نماندست / هنگامِ وداعِ تو ز بس گریه که کردم دور از رخِ تو چشمِ مرا نور نماندست می‌رفت خیالِ تو ز چشمِ من و می‌گفت هیهات از این گوشه که معمور نماندست وصلِ تو.


غزلی از حافظ بی مهرِ رُخَت روزِ مرا نور نماندست، وز عمر، مرا جز شبِ دیجور نماندست ایهام در

بی مهرِرُخت روز ِ مرا نور نماندست وزعمر مرا جز شب دیجور نماندست مِهر: آفتاب دیجور: تاریک، ظلمانی معنی بیت: روزهای من که با آفتاب رخسارتو روشن بود، حال که رفتی، هیچ روشنایی درروزهای من نیست.


Persian Love Poetry Hafiz Shirazi غزل 38 بی مهر رخت روز مرا نور نماندست اشعار حافظ شیرازی

بی مهر رخت روز مرا نور نماندست. وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست. هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم. دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست. می‌رفت خیال تو ز چشم من و می‌گفت. هیهات از این گوشه که معمور.


شعر بی مهرِ رُخَت روزِ مرا نور نماندست حافظ _ غزل 38

Persian Poem: No.38 Hafez ShiraziWithout the sun of your face, my day is bereft of light,And of life, only darkest night is left me.Patience is the cure for.


متن یک روز می رسد که مرا عشق بی خب... زیبا متن

Translation of 'بی مهر رخت روز مرا نور نماندست (Bi mehre rokhat rooze marā noor namandast)' by Hafez Shirazi (حافظ شیرازی) from Persian to English (Version #2)


رحلت جانسوز حضرت استاد کاتوزیان پایگاه خبری اختبار

غزل شماره ۳۸. بی مهر رخت روز مرا نور نماندست. وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست. هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم. دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست. می رفت خیال تو ز چشم من و می گفت. هیهات از این گوشه که.


بی مهر رخت روز مرا نور نمانده است

بی مهر رخت روز مرا نور نماندست وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست. هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست. می‌رفت خیال تو ز چشم من و می‌گفت هیهات از این گوشه که معمور.


هجران بی مهر رخت روز مرا نورنماندست غزل 38 ۳۸ فال حافظ با معنی و تفسیر کامل YouTube

درود خدمت همراهان عزیز و همیشگی کانالرسیدیم به غزل سی و هشتم از دیوان حافظیک غزل عاشقانه و غمناک که در فراق.


دلتنگ تر از هر شب و هر روز شدم من بی مهر پدر، شمع پر از سوز شدم من تقدیر مرا بی سر و سامان و سپر

بی مهر رخت روز مرا نور نماندستوز عمر مرا جز شب دیجور نماندستهنگام وداع تو ز بس گریه که کردمدور از رخ تو چشم.

Scroll to Top